*بلورین بانو*
اینجا منم و یه دنیای خیلی بزرگ
*بلورین بانو*
اینجا منم و یه دنیای خیلی بزرگدرباره من
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
ادامه...
پیوندها
- صدف
- بهزاد و سمیرا
- از جنس باران...
- چتری برای برگریزان
- زندگی من ازین به بعد!
- همسرم منم دوستت دارم
- دست نوشته های جلب مریم
- ما به سهـــم خود همه زندگی را زیسته ایم
- یادداشت های دختری به نام امید
- زیر این آســــمون آبــــــــــی
- زندگی نوشت های یک زن
- ماجراهای گلابتون بانو
- به باغ همسفران
- روزهای یاسی
- مثل باران
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- شهریور 1396 1
- اسفند 1395 1
- بهمن 1395 1
- دی 1395 3
- آذر 1395 3
- شهریور 1395 2
- اسفند 1394 2
- آبان 1394 1
- مهر 1394 1
- شهریور 1394 1
- مرداد 1394 4
- تیر 1394 2
- خرداد 1394 1
- اردیبهشت 1394 1
- فروردین 1394 1
- اسفند 1393 2
- دی 1393 4
- آذر 1393 2
- آبان 1393 2
- مهر 1393 1
- شهریور 1393 3
- خرداد 1393 3
- اردیبهشت 1393 3
- فروردین 1393 1
- اسفند 1392 3
- بهمن 1392 4
- دی 1392 2
- آذر 1392 4
- آبان 1392 3
- مهر 1392 2
- شهریور 1392 3
- مرداد 1392 5
- تیر 1392 14
- خرداد 1392 7
- اردیبهشت 1392 11
- فروردین 1392 10
جستجو
آمار : 58768 بازدید
Powered by Blogsky
طراوت با طعم بارون
بالاخره ایجا هم رنگ یه بارون درست و حسابی به خودش دید اونم اوایل سومین ماه پاییز...خدارو صد هزار مرتبه شکر...شب با صدای بارون خوابت بره واقعا حس دلچسبیه...
نمیدونم خیلی هاتون کجا زندگی میکنید اما همینقدر بگم که برای مناطق خشکی مثل منطقه ما بارون حکم زندگی رو داره و اون لحظه واقعا رحمت خدا رو حس میکنیم...من که دیشب کلی به این موضوع فکر کردم که ما با این همه گناه باز هم رحمت خدا رو از خودمون دور نمیبینیم...خدا خیلی مهربونه...کاش قدر این مهربونی رو بیشتر میدونستیم...
بلورین
سه‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 08:28
ما هم بارون داشتیم واقعا چسبید :)
آره هر چی بارون بیاد با این خشکسالی کمه...واقعا لذت داره
عزیزممم دیدی خدا به ندای دلت گوش دادو بارون اومد؟ :)
اینجا هم همچنان بارونیه منم که سیر نمیشم هه هه
نه دیگه ماها که هیچ وقت از بارون سیر نمیشیم
سلام بلورین جان..خداروشکر که بعد از مدتها اومدم اینجا و خبرای خوب میشنوم..امیدوارم نی نی جون به سلامتی به دنیا بیاد..برات دعا میکنم عزیزم..برام دعا کن:*
سلام عسل بانو جان
ممنونم از محبتت
چشم حتما دعا میکنم
خدا رو شکر که اکثر شهرها بارونی شدن. چه خوبه که با همه بدی های ما خدا این قدر مهربونه...
آره خدا رحمتش و ایشالا هیچ وقت از بنده هاش نگیره
سلام مامان بلورین
ما هم تو تهران که زیاد شاهد بارندگی هستیم ولی هیچ وقت از دیدن بارون سیر نمیشیم . البته که وقتی دو قطره بارون میاد شهر بهم میریزه و ساعتها ترافیک میشه .
مثلا پریشب ناگهانی بارون شدید شروع شد و من مسیر نیم ساعته رو یک ساعت و نیم تو راه بودم . والا حکمتشو نمیفهمم بارون از آسمون میاد چرا زمین بهم میریزه واقعا ؟؟
ولی با وجود تمام این مشکلات حاضرم هرروز بارون بباره و از دیدنش لذت ببرم حتی شده پشت ترافیک
سلام صدفی...
بارون حس خیلی مثبتی داره واسه همین خیلی ها دوستش دارن...
تهران که تا تقی به توقی میخوره ترافیکش سنگینتر میشه...نه؟
وای بلورین جان اینجا یه روز افتاب میشه من ذوق میکنم .نزدیک 10 روز بارون داشتیم خدا رو شکر .
هم آفتاب هم بارون نعمت خدا هستن .
راستی واقعاً بهت تبریک میگم زایمان طبیعی رو انتخاب کردی .منم خیلی دلم میخواد ولی راستش هیچ اقدامی هنز نکردم نه کلاس میرم نه هیچی البته وقتی به دکترم هم گفتم زیاد استقبال نکرد سرد شدم .به خودم امید میدم 2 ماه آخر که مرخصی گرفتم میرم سر کلاس ها .البته اصلاً نمی دونم این کلاسها تو شهر من برگزار میشه یا نه ؟
به به...واقعا عالیه...خوش به حالتون ما که اینجا مدام چشممون به آسمونه...
کلاسو حتما برو اونجا تبادل اطلاعات خوبی انجام میشه بین خود خانوم های باردار و البته یه دلگرمی هم هستین برای هم...
سلام :)
من تو کویرم ولی عاشق آفتاب! وقتی بارون میاد سعی می کنم ناشکری نکنم و خوشحال باشم. اما ترجیح میدم برف و بارون مال کوههای آبیاری کننده ی اطراف شهر باشه نه اینجا...
سلام
بالاخره هرکسی علاقه ای داره...شما هم به آفتاب علاقه داری؛)
سلام بلورین جان
واقعا زیبا گفتی
من عاشق بارونم و هر چقدر هم که بباره سیر نمیشم.
من برگشتم به از جنس باران
سلام دریا خانوم عزیز
ممنونم ازت...
دقیقا عین خودم که عاشق بارونم...
چشم حتما میام...
سلام مامانی خوبی؟؟؟
ببینم اتاق نی نی رو نچیدین هنوز؟؟ نمیخای عکس اتاق فاطمه خانو بذاری من عاشق وسایل نوزادم
کی به سلامتی زایمان میکنی ؟ حدودا چه تاریخی ؟
سلام عزیزم
آره خدا رو شکر چیدمانش تموم شد...
سلان بلورین بانوجان. خوبی؟نی نی خوبه؟امیدوارم بسلامتی دنیا بیاد. شماکه تاکیدبه طبیعی داری قبلش چک کن تنگی لگن نداشته باشی.من که سزارین شدم بعلت تنگی لگن.اوایل ناراحت بودم که چرا طبیعی نشد.زایمان طبیعی هم عوارضی چون افتادگی مثانه داره.خیلی از خانمها که چندشکم زایمان داشتن دچاراین عارضه شدند. میتونی ازاطرافیانت پرس و جو کنی. بهرحال برات ارزوی یک زایمان راحت رو دارم. با توکل بر خدا
سلام...آره فردا معاینه دارم مشخص میشه واسه طبیعی یا سزارین...
ولی در کل طبیعی خیلی بهتر از سزارینه...عوارض سزارین بیشتره
کجایی مامان فاطمه کوچولو ؟؟؟
نمیخای عکس اتاق دخملی رو بذاری ؟ خودش که یه ماه دیگه رخ مینماید حداقل وسایل خانم خانمارو که ببینیم
حتما عکسش و براتون میذارم...منتظر باشید...