*بلورین بانو*

*بلورین بانو*

اینجا منم و یه دنیای خیلی بزرگ
*بلورین بانو*

*بلورین بانو*

اینجا منم و یه دنیای خیلی بزرگ

تک دختر من؛-)

این روزا روزای آخریه که من و نی نی کوچولومون کنار همیم هر لحظه و ثانیه...دکتر تاریخ زایمانم و سی دیماه زده...ولی من واقعا دیگه نفسم بالا نمیاد و روزگار داره سخت میگذره...شبا واسه خواب چون به دست میخوابم حس میکنم میخواد شکمم از بدنم کنده بشه...درد میگیره حسابی...خلاصه من حسابی دارم روز شماری میکنم برسم به اون لحظه ای که بچه م و بگیرم تو بغل...امیدوارم خدا این لحظات شیرین و به همه اونایی که دوست دارن عنایت کنه...

هفته پیش بچه دوم همسایه طبقه بالاییمونم دنیا اومد با دو تا از خانومای همسایه رفتیم دیدنش...یکی از این خانومای همسایه هم بارداره ولی حدود هفده روزی از من عقبتره...اون بچه ش بهمن دنیا میاد...این خانومی که بچه دومش دنیا اومده فقط یک سال از من بزرگتره و اونی که بارداره دو سال ازم کوچیکتر...خوبیش اینه که سن و سالمون نزدیک به هم هست و البته اینکه بچه هامون هم فاصله سنیشون به تعداد روزه و نه به انداره ماه و سال...فقط بدیش اینه که بچه من تنها دختره و مال اون دو تا پسر...البته اون خانومی که بارداره به کسی لو نداده بچه ش چیه ما تو کلاس آمادگی زایمان طبیعی با هم هستیم اونجا همه به همدیگه گفتیم بچه هامون چیه...من اونجا فهمیدم بچه ش پسره و قرار هم شده پیش خومون بمونه...اونی که زایمان کرده هم بچه ش پسر شد دیگه...از طرف دیگه تو مجتمع مسکونی ما و البته یه بلوک دیگه یه خانوم باردار دیگه هم داریم که میشه خواهر شوهر اونی که الان تو ساختمون خودمون بارداره...با اون خانوم هم تو دبستان همکلاس بودیم و اون بچه ش اسفند دنیا میاد اون تا چند وقت قبل که سونو کرده بود میگفت بچه ش دختره ولی یکی دو هفته پیش سر سونوی بعدیش دکتر سونو بهش گفته بود بچه ت پسره...خلاصه اینم پسر شد و بچه من تنها دختر...

اتاق نی نی هم آماده است خدا رو شکر فقط کمی تا قسمتی تنبلیم میشه عکس بگیرم و آپلودش کنم و بذارم اینجا...ولی انشاءالله در اولین فرصت این کار رو میکنم...سعی هم میکنم تو این چند روزه باشه حتما...

مدتیه خورد خورد دارم خونه رو تمیز و مرتب میکنم تا بعدا راحت باشم...فقط جاهای سخت سخت به گردن حامیه که اونم بنده خدا فرصت نمیکنه ولی خب بالاخره باید تمیزکاری انجام بشه دیگه...به دلم نمیچسبه بچه م و بیارم تو خونه ای که خونه تکونی نشده...انشاءالله که هر چه زودتر این فرصت به وجود بیاد تا خیال منم راحت بشه...

خب تا پست بعدی که عکس اتاق نی نی گلیه بای...

نظرات 5 + ارسال نظر
topoli چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:35

عزیزم ....

منم هیجان دارم زودتر نی نی جان شما به سلامت دنیا بیاد ....
آخی

ممنونم گلم...
من خیلی دلم میخواد تاریخ تولدش هفده ربیع الاول سالروز تولد پیامبر بزرگمون و امام صادق ع باشه

بهزاد و سمیرا چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:41 http://namzady.net

سلاااااااااااااااااام عزیزم
به سلامتی
خیلی خوشحالم که دوران بارداریتو به خوبی و خوشی گذروندی
خدارو شکر
ایشالله که به سلامتی هم به دنیا میاد

سلام دوست من
ممنونم ازت

صدف پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1393 ساعت 18:54

سلاممممممم مامان تنبل

خوبی؟؟

دخمل شما بین بچه های وبلاگ هم تک دختره بلورین جون ... کلا فک کنم تو سال 93 یه دختر به دنیا بیاد اونم فاطمه خانم شما باشه
نی نی صبا که پسمله . نی نی مریم که پسره ...

زودترم بیا عکسای اتاقشو بذار انقد روزای آخر تنبلی نکن دختر .. دوروز دیگه خانمی به دنیا بیاد دیگه وقت سر خاروندن هم نداری چه برسه به وبلاگ نویسی ... بدوووو بیا اینجا رو زود زود به روز کن
این روزها یاد صدفی هم باش و گوشه دعاهات منم دعا کن

سلام عزیزم...
کلا امسال سال پسراست انگار...ولی تک دخترا یه چیز دیگه هستن
چشم حتما عکسش و میذارم حالا اتاق و مرتب تر کردم عکس هم میگیرم

دختری بنام اُمید! یکشنبه 14 دی‌ماه سال 1393 ساعت 17:16

سلام عزیزم
خداروشکر که خوبین و همه چی داره آماده میشه برای اومدن نی نی:*
چقدر نی نی تو ساختمونتون هستتتتتتتتتتتتت،خدا همشونو حفظ کنه
ان شالله نی نی گلی شمام به سلامت دنیا بیاد:*
منتظر عکس هستیم:)

سلام بانو جان
آره کلا امسال ما خیلی خانوم باردار تو فامیل و آشنا و حتی تو دنیای وبلاگی داریم...
انشاءالله

دریا چهارشنبه 17 دی‌ماه سال 1393 ساعت 13:53 http://azjensebaranam.blogsky.com

سلاااااااااااام عزیزم
انشاالله به سلامتی
نی نی شما هم تو ماه تولد من دنیا میاد که
من 23 دی هستم
امیدورام خوش قدم باشه
و یه دختر خوب و ناز برای مامانش باشه
امیدوارم زایمان راحتی داشته باشی.

سلام دریا جون
ممنونم ازت...
با دعای شما دوستان خوبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد