*بلورین بانو*

*بلورین بانو*

اینجا منم و یه دنیای خیلی بزرگ
*بلورین بانو*

*بلورین بانو*

اینجا منم و یه دنیای خیلی بزرگ

تغییرات خانم گل و مهمونی و تولد

این روزایی که دارن میگذرن روزایی هستن که مرتب شاهد تغییر و تحول تو خانم گل هستم تغییراتی که برام واقعا جذابه...از ماما گفتنش که تازه دو روزه شروع کرده اونم دو سه بار بیشتر نگفته...از نشستنش که با کمک میتونه بشینه و از حرکت رو به جلوش که اونم تازه دو سه روزه حسابی داره تلاش میکنه برسه به هر نوع وسیله ای که قابل دست گرفتنه و میخواد هدایتش سمت دهانش البته این تلاشش بیشتر از چند سانت رو به جلو نتیجه نمیده...ولی از گریه هاش بگم که گاهی واقعا کلافه کننده است بعضی وقتا اصلا نمیذاره به کارام برسم مرتب یا باید کنارش باشم یا تو بغلم تا خسته بشه و بخوابه...به من میگفتن گریه بچه ها تا شش ماهگی بیشتر نیست اما خانم گل هنوز گریه هاش بهتر نشده...کمتر شده اما بهتر نه! همینم خدارو شکر

اینم از خانم گلمون

...

و اما ما فردا خونه عمه جون دعوتیم...پسرعمه از سربازی مرخص شده و عمه خانواده ما و عمو و یکی دیگه عمه جونم رو دعوت کرده برای ناهار...کلا اینجور مهمونی هایی تو خانواده ما خیلی خیلی خیلی کمه شاید چند سالی یه بار اینجوری دعوت بشیم خونه کسی...البته به این معنی نیست که همدیگه رو هم کم میبینیم...نه اما واسه مهمونی دادن کمتر اتفاق می افته البته من دلم می خواست خیلی بیشتر از اینا مهمونی بریم و مهمونی بدیم اما متاسفانه خانواده ما کلا این مدلی نیستن وقتی جایی میشنوم یا میبینم که مثلا خانواده ای همیشه دورشون شلوغه و مرتب مهمون بازی و البته دوره های فامیلی و یا دوستانه دارن منم دلم لک میزنه واسه مهمونی...

...

اخرای شهریور تولد حامیه و من به خاطر علاقه ای که به آشپزی و شیرینی پزی پیدا کردم دوست دارم کیک تولد حامی رو خودم بپزم و با خامه تزئین کنم و البته شاید هم بخوام چیز کیک درست کنم که نمیدونم تزیین خاصی داره یا نه...واسه کادو هم نمیدونم چکار کنم...ادکلون بخرم یا لباس...کسی ایده  یا پیشنهادی نداره؟

نظرات 12 + ارسال نظر
عسل پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 21:48 http://withgod.persianblog.ir/

ادوکلن هوگو بوس خیلی خوشبوعه :)
تستش کن و اگر خوشت اومد براشون بخر
قیمتشم 150

دلارام جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 14:45 http://l-r-y.persianblog.ir

مهمون و مهمونی دوست داری واقعا؟!
من متنفرم. رو نمیدم به کسی وگرنه هر روز این بساط بود

صدف شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 22:44

سلامممم
خوش بحالت بلورین دفاع نداری میتونی از وجود دخملت لذت ببری اگه میدونستم انقد دفاع سخته بیخیال درس میشدم گاهی وقتا که تو سرکار یا در اثر خوندن پایان نامه خسته میشم میگم کاش با یه مرد خشن عهد بوووق ازدواج کنم نه بذاره دیگه درس بخونم نه برم سرکار بگه بشین خونه فقط ززززن وای خواهر جدی نگیر قاطی کردم چرت و پرت دارم میگم
ولی خیلی خیلیییی ازت التماس دعا دارم شمارش معکوسم شروع شده .
از طرف من خانم گل رو هم یه ماچ بکن ... ایشالا مشکل گریه هاشم حل میشه زودتر .
درمورد کادوی تولد برا همسری هم والا هیچ ایده ای ندارم جز اینکه میدونم خودم ادکلن بیشتر از لباس دوس دارم

یِ خانومِ شاد! دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 13:49 http://m66h.blogsky.com

ببین چی نیاز دارن همونُ بخر عزیزم

دختری بنام اُمید! دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 18:30

سلام عزیزم خوبین؟
خدا حفظ کنه این خانم گل شیطونو
بزرگ میشه مثل ما باید با زور از دهنش حرف بیرون بکشی، پس زیاد عجله نداشته باش و بزار سر و صدا کنه عزیزم
گاهی وقتا واقعا دلم برای مامانم میسوزه که دائما تو خونه تنهاست و وقتی ما میرسیم خونه هم هر کی دنبال کار خودشه، یکی درس میخونه، یکی کار میکنه، یکی آهنگ گوش میده و ... کمتر پیش میاد بشینیم دور هم و حرف بزنیم
شما سلیقه آقا حامی رو بیشتر میشناسی، ما چی پیشنهاد بدیم؟!

صبا چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 16:15

اوضاع این روزای پسر منم دست کمی از دخملت نداره بلورین جون.میرسی با یه نیم وجبی کیک بپزی؟؟؟ من پودر کیک اماده گرفتم زورم میاد بپزم :))))

رزماری چهارشنبه 8 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 12:41 http://mano-hamsaram.blogsky.com

ای جانم به خانم گل .آفرین دخترم چهار دست و پا میره

صدف جمعه 10 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 20:07

سلامممم بلورین
باز که کم پیدا شدی خواهر

منا سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 13:22 http://sahmemaan.blogsky.com

فکر کنم وسه ایده دادن خیلی دیر شده باشه خخخ
امیدوارم که 120 ساله بشه و در کنار هم همیشه خوشبهت باشین عزیزم
عکسای جدید از گل دخترمون بزار ببینیمش

صدف جمعه 24 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 16:36

بلوووورین پس کوشی باز؟؟؟

روزای من سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:38

سلام بلورین خانم خوبی وأی من دوساله نیومدم اینجا إز وقتی که حامله بودم دیگه نیومدم الان که أؤمدم واقعا گریه ام گرفت که این همه وقت نیومدم و چقدردلتنگ اینجابودم خانم شاد چرا ادرسی ندارین من سهیلا هستم روزای من

روزای من سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 02:42 http://55758512.blogfa.com

ای جونم عجله نکن برای رَآه رفتنش رَآه بیفته خرابکاری های خودش روداره الان دختر من یکسال و دوماهشه که تموم زندگیم شده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد