-
این مدت
پنجشنبه 30 آبانماه سال 1392 21:19
-
بالاخره!
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1392 17:55
سلام به دوستای خوبم... من بالاخره بعد از یه غیبت چندین هزار ساله رویت شدم استغفرالله فکر کنم امام زمان هم اینجوری ادعای غیبت نداشته باشه بگذریم از این همه طولانی شدن نبودنم...ایشالا تو پست بعدی براتون از همه چیز این مدت می نویسم... رمزم و تغییر دادم...برای تک تکتون می فرستم...فقط زمان می خوام...چون واقعا وقت نمی کنم...
-
دوستان و تلفن
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1392 18:30
-
اگر خدا بخواد دارم بر می گردم اینجا...
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1392 20:04
-
من زنده م هنوز:)
سهشنبه 9 مهرماه سال 1392 23:35
-
دلتنگی های من برای اینجا!
دوشنبه 25 شهریورماه سال 1392 23:31
-
گلایه نامه
شنبه 23 شهریورماه سال 1392 01:18
وقتی از دست کسی دلخور می شی ولی سکوت می کنی...وقتی بعضی حرفا تا عمق وجودتو می سوزونه و به روت نمیاری... خیلی سخته...خیلی سخته که بخوایی جواب بدی ولی به خاطر خیلی از مسائل نتونی از حقت دفاع کنی... هم از این شخصیتم که می تونم دندون رو جیگر بذارم و حرفم و بخورم خوشم میاد...آخه نشون می ده تا حدی تو این موارد می تونم صبوری...
-
48
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1392 12:40
-
من
شنبه 26 مردادماه سال 1392 07:34
-
حرفای تکراری من سرتونو درد نیاره ها؟
جمعه 18 مردادماه سال 1392 06:42
-
شبِ من و خدای من!
شنبه 5 مردادماه سال 1392 22:46
امشب یه نقطه شروعه... بیایید قدرش و بدونیم... بیایید به درگاهش تضرع کنیم...تا ما رو ببخشه...تا ما رو عاقبت به خیر کنه...تا ما رو روسیاه نبینه... اینکه تو باشی و خدا...اینکه همه وجودت پر بشه از هوای خدا...اینکه اشکات راه بیافتن به امید بخشش خدا...اینکه یه ساااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااال بگذره و تو فرصتی...
-
جمعه
شنبه 5 مردادماه سال 1392 07:08
نمی دونم چرا هیچ وقت از جمعه ها خوشم نیومده... جمعه ها روز رکوده...خصوصا اینجا که سوت و کور می شه...گرچه من خوابم برعکسی شده و صبح تا عصر خوابم و و در کل دیروز هم همینجور تا عصری خواب بودم و از گذشت زمان در روز جمعه خبرم نشد اما من بازم از اومدنش راضی نبودم... هی روزگار... وقتی جمعه میاد انگاری قلبم و می خوان فشار...
-
حواسپرتی!
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 07:52
من کلا می گم این روزا حواس پرتی گرفتم نگو نه... سه تا سوتی تو یکی دو روز...همه هم سر اسم وبلاگ...واقعا باورم نمیشه این من باشم...اشتباها با اسم کسی دیگه برای دوستام نظر گذاشتم...البته این جریان ها داره که حوصله گفتنشو ندارم...ولی واقعا اشتباه کردم...با کلی حواس پرتی بعدش که سوتی دوم و برام به ارمغان آورد... می رم تو...
-
یک نکته از من!
یکشنبه 30 تیرماه سال 1392 18:31
-
عنوان فقط دلتنگیش!
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 00:45
-
آرامش!
دوشنبه 24 تیرماه سال 1392 03:57
گاهی وقتا مجبور می شی یه کاری کنی که خودتو آروم نگه کنی... یس خوندم برای امواتم و همه امواتی که محتاجن...خدا همه رو بیامرزه... واقعا آروم شدم...نمی دونم فقط مطمئنم تلقین نبود!...خوندنش آرومم کرد!
-
ماه رمضان شیرین!
جمعه 21 تیرماه سال 1392 20:12
-
سنگینم!
سهشنبه 18 تیرماه سال 1392 22:33
-
نوستالوژی زنده می شود!
دوشنبه 17 تیرماه سال 1392 00:58
-
وجدان حامی من
یکشنبه 16 تیرماه سال 1392 02:47
-
یه ماه با همه حس های خوب دنیا
شنبه 15 تیرماه سال 1392 01:48
-
بازی وبلاگی سوالی
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1392 21:35
-
حلقه
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 01:47
-
ساعت مچی
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 00:46
-
سر خود دو!
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 00:18
این پست هم انگاری سر خود رفته تو چرک نویس!! پناه بر خدای بزرگ!
-
سر خود!
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1392 00:04
این یادداشت چرا الکی الکی و سر خود رفته تو چرک نویس؟ من که یادم نمیاد چیزی رو چرکنویس کرده باشم!... انگاری زده به سرش!
-
ضد و نقیض!
شنبه 1 تیرماه سال 1392 13:44
-
خبر خوب
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 15:22
-
عنوان فقط شرمندگی
شنبه 25 خردادماه سال 1392 15:11
-
پر از جشن
چهارشنبه 22 خردادماه سال 1392 15:30